به گزارش شهرآرانیوز؛ در کمتر از دو ماه، گزارشهای سرقت خودرو و لوازم وسایل نقلیه در حدفاصل بولوار شهیدبرونسی تا سرافرازان به شکل بیرویه افزایش داشت؛ سرقتهایی که در ساعات خاصی از شبانه روز و در مناطق مشخصی انجام میشد. تداوم سرقت خودروهای سواری، آن هم در طی چند ثانیه و سرقت لوازم خودروهای دیگر با استفاده از این خودروهای سرقتی، آن هم در یک محدوده جغرافیایی خاص، ابتدا این گمان را تقویت میکرد که احتمالا پای یک باند متخصص سرقت خودرو در میان است یا سارقان در همین منطقه ساکن هستند، اما شواهد به دست آمده در تحقیقات پلیس و شناسایی یک متهم تحصیل کرده که تا مدتی قبل کاسبی خوش نام بوده است، روایت دیگری از این پرونده ارائه کرد.
به دنبال سرقت هفت دستگاه خودرو سواری و دهها مورد دزدی لوازم خودرو، آن هم در بازه زمانی کوتاه، توجه رئیس پلیس آگاهی مشهد به این پرونده جلب شد. سرهنگ جواد بیگی پس از مطالعه و بررسی دقیق پرونده، با صدور دستورات فنی و تخصصی به رئیس اداره مبارزه با سرقت خودرو، تیمی مجرب از کارآگاهان این اداره را مأمور رسیدگی به این پرونده کرد. به منظور رسیدگی به این پرونده و شناسایی سارق یا سارقان، کارآگاهان تحقیقاتشان را با شروع بررسیهای میدانی و گفتوگو با مال باختگان آغاز کردند.
در ابتدا این احتمال قوی به نظر میرسید که سرقتها توسط اعضای یک باند حرفهای و سابقه دار در حال انجام است، اما کارآگاهان با پایش و رصد تصاویر دوربینهای مداربسته به تصاویری دست یافتند که در ابتدا دو سارق را نشان میداد؛ افرادی که فقط با استفاده از چاقو و یک تکه سیم، در عرض چند ثانیه قفل یک پراید را باز و آن را روشن کرده بودند.
با وجود اینکه هر دو سارق صورتشان را کاملا پوشانده بودند، پلیس با بهره گیری از تجهیزات پیشرفته و بانک اطلاعاتی مجرمان سابقه دار، تلاش خود را برای شناسایی آنها آغاز کرد، اما هیچ اطلاعاتی از متهمان در بانک اطلاعاتی مجرمان سابقه دار پیدا نشد.
هم زمان با افزایش گشتهای هدفمند پلیس در مناطق پرخطر، به ویژه منطقه لادن که بیشترین آمار سرقتها در آن ثبت شده بود، گزارشهای جدیدی به پلیس اعلام میشد؛ گزارشهایی که بررسی آنها نشان میداد از هفته دوم فقط یک سارق در این منطقه مشغول سرقت خودرو و لوازم خودروها بوده است؛ سارقی که فقط سایهای از او به دست آمده بود. این سایه نشان میداد که سارق جوان است و در یک ماه گذشته از ساعت۳ بامداد تا ساعت۶ صبح به سرقت خودرو یا لوازم آن اقدام میکرده است؛ سایهای که به یک یا دو خودرو بسنده نمیکرد و هر خودرویی که قفل درهایش به سمت بالا باز میشد، طعمه بعدی اش بود.
درحالی که پلیس به دنبال این سارق مرموز بود، سرقت یک دستگاه پژو۴۰۵ به پلیس اعلام شد؛ خودرویی که مالکش از صبح زود تا نیمه شب با آن کار میکرد تا خرج خانوادهاش را تأمین کند. پلیس که مصمم شده بود به این سارق دیگر فرصت تکرار جرم ندهد، از ساعت ۳ بامداد تا ۶ صبح، در منطقه مدنظر اقدام به ایجاد گشت زنی هدفمند کرد.
خودروهای گشتی همه به دنبال متهم با یکی از هفت خودرو مسروقه به ویژه ۴۰۵ بودند. تلاش پلیس برای شناسایی و دستگیری سارق ادامه داشت، تا اینکه حوالی ساعت ۵ صبح یکی از واحدهای گشت پلیس وارد یکی از خیابانهای منطقه سرافرازان شد. در بدو ورود، مأموران متوجه صدای موتور یک خودرو ۴۰۵ شدند.
با نزدیک شدن خودرو پلیس، صدای خودرو مظنون قطع شد. مأموران که علاوه بر شنیدن صدای خودرو، سایه یک سرنشین را در این پژو ۴۰۵ دیده بودند، بلافاصله این خودرو را که علاوه بر مدل، پلاک و رنگش تطابق کاملی با خودرو مسروقه داشت، محاصره کردند.
درحالی که هوا به تدریج روشن شده بود، مأموران با مانور سریع، راه خودرو را بستند و درهایش را باز کردند. با بازشدن در خودرو، مأموران شاهد جوانی بودند که به حالت درازکش روی صندلی خودرو قرار گرفته بود. تطابق مشخصات این فرد با توصیفهای موجود از این جوان با متهمی که به سایه شباهت داشت، به حدی بود که بلافاصله مأموران او و خودرو کشف شده را به مقر پلیس آگاهی منتقل کردند.
با انتقال خودرو و متهم، مأموران در بازرسی دقیق از داشبورد پژو۴۰۵، دهها مدرک مسروقه شامل کارت خودرو، کارت سوخت، بیمه نامه و دیگرمدارک مهم را کشف کردند. با کشف این مدارک و تکمیل مستندات، بازجویی از متهم آغاز شد؛ متهمی که دارای مدرک کارشناسی معماری است و تا اواخر پارسال به عنوان فردی معتمد و متخصص در تعمیر گوشیهای همراه در منطقه لادن شناخته میشد، تا جایی که به مهندس معروف بود.
متهم بلافاصله پس از دستگیری و پیش از شروع رسمی بازجویی، به سرقت هفت دستگاه خودرو سواری و لوازم دهها خودرو اعتراف کرد. او همچنین اظهار کرد که به تازگی دو دستگاه پراید مسروقه را در خیابان رها کرده و حاضر است مأموران را به محل دقیق این خودروها راهنمایی کند.
پس از هماهنگی با مقام قضایی، متهم مأموران را به محلهایی که پیشتر دو دستگاه پراید را در آنجا رها کرده بود، هدایت کرد. متهم که در این مرحله ابراز پشیمانی میکرد، یک مال خر را نیز به پلیس معرفی کرد که لوازم مسروقه را از او میخریده است. با دستگیری این مال خر، حجم درخورتوجهی از اموال مسروقه کشف و ضبط شد.
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، همراه یکی از دوستان صمیمی دوران کودکیام در دورههای تخصصی تعمیر تلفن همراه شرکت کردیم. پس از گذراندن دورههای متعدد فنی و تخصصی، به مهارت درخورتوجهی در این زمینه دست یافتیم. با پایان این دوره ها، من و دوستم که حتی از برادرم بیشتر به او اعتماد داشتم، برای راه اندازی یک مرکز تخصصی فروش و تعمیر تلفن همراه، یک واحد تجاری بزرگ در منطقه لادن اجاره کردیم.
ما در کارمان بسیار موفق بودیم و مشتریان زیادی از نقاط مختلف شهر داشتیم. من در این دوران ازدواج کردم و صاحب یک دختر شدم. همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه در دام اعتیاد به موادمخدر افتادم. در این میان، چند روزی به سفر رفتم و هنگام بازگشت با صحنهای تکان دهنده روبه رو شدم. مغازه کاملا خالی شده بود. دوستم همه ابزار و وسایل مغازه را با خود برده بود. وقتی به دنبالش رفتم، فقط گفت «برو از من شکایت کن». به همین سادگی! او همه داروندارم را به یغما برد.
پس از این ماجرا، مدتی به دنبال پیداکردن محل جدیدی برای شروع دوباره بودم. میخواستم دوباره شروع کنم، اما امکانش نبود. قیمت اجاره مغازه و هزینههای راه اندازی کسب وکار چندین برابر شده بود. پس اندازم هم کم کم خرج زندگی و اعتیادم شد. در این دوران سرگردان بودم تا اینکه با فردی به نام حسین افغان آشنا شدم.
حسین در سرقت خودرو واقعا استاد بود. او به من پیشنهاد داد چند روز با او همراه شوم تا این کار را به من یاد بدهد. همین کار را هم کردیم. من پنج روز از زندگیام را در کنار این تبعه افغان گذراندم. او مهارت عجیبی داشت؛ در عرض سه ثانیه قفل هر خودرویی را باز میکرد.
من در این پنج روز بخشی از مهارتهایش را یاد گرفتم. پس از این مدت، با هم شروع به سرقت کردیم. درآمد خوبی هم داشتیم، اما یک روز صبح که بیدار شدم، نه اثری از حسین بود و نه پول ها. وقتی پیگیر شدم، هر کسی حرف متفاوتی میزد، اما مشخص بود که او مشهد را ترک کرده است.
بله. چارهای نداشتم. پس از رفتن حسین، با همان روشی که یاد گرفته بودم، کار میکردم. ابتدا یک پراید را سرقت میکردم و از ساعت۳ بامداد تا ۶صبح با آن به دزدی لوازم خودروها مشغول میشدم. همان طور که حسین یادم داده بود، پس از حدود یک هفته، لوازم پراید را برمی داشتم و خودرو را در نقطهای از شهر رها میکردم. درمجموع با استفاده از شش دستگاه پراید و یک پژو۴۰۵ که سرقت کردم، لوازم حدود سی تا پنجاه خودرو را به سرقت بردم. همه خودروهایی که لوازمشان را دزدیدم، تولید ایران بودند و سال تولیدشان برایم مهم نبود.
راستش هیچ کدام به دردم نمیخورد. فقط جمعشان کرده بودم.
همسرم حدود یک ماه پیش مرا از خانه بیرون کرد. از آن زمان تاکنون دخترم را ندیدهام. صادقانه بگویم؛ دلم برای دخترم خیلی تنگ شده است، اما خوش حالم که مرا در این وضعیت نمیبیند. پس از دستگیری، با کمک مأموران موادمخدر را ترک کردم. با خودم عهد بستم که دوباره آدم شوم و به زندگی عادی برگردم.